بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 160

« نمی‌توانست با خودش کنار بیاید.» این فقط یک جمله بود، ولی جمله‌ای دقیق. زیر فشار قدرت، خویشتن آدمی ترک برمی‌دارد و دوپاره می‌شود: پاره‌ی بزدل در جلوت و پاره‌ی قهرمان در خلوت، یا بالعکس. البته شکل معمول‌تری هم دارد: دو پاره‌ی بزدل، در خلوت و جلوت. انسانی که با تبر دوپاره‌اش کرده‌اند؛ ولی نه، قضیه به این سادگی‌ها نبود. بهتر است بگوییم: انسانی که خرد و خاکشیرش کرده‌اند و او بیهوده می‌کوشد به یاد بیاورد که چگونه این خرده‌ها_خود او_ زمانی کل منسجمی را تشکیل می‌داده‌اند.

« نمی‌توانست با خودش کنار بیاید.» این فقط یک جمله بود، ولی جمله‌ای دقیق. زیر فشار قدرت، خویشتن آدمی ترک برمی‌دارد و دوپاره می‌شود: پاره‌ی بزدل در جلوت و پاره‌ی قهرمان در خلوت، یا بالعکس. البته شکل معمول‌تری هم دارد: دو پاره‌ی بزدل، در خلوت و جلوت. انسانی که با تبر دوپاره‌اش کرده‌اند؛ ولی نه، قضیه به این سادگی‌ها نبود. بهتر است بگوییم: انسانی که خرد و خاکشیرش کرده‌اند و او بیهوده می‌کوشد به یاد بیاورد که چگونه این خرده‌ها_خود او_ زمانی کل منسجمی را تشکیل می‌داده‌اند.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.