بریدهای از کتاب رب لوبیای شیرین اثر سوکگاوا دورین
1403/9/30
صفحۀ 126
چه چیزی میتوانست دختر چهارده سالهای را برای تمام عمر عذاب دهد؟ فکر آن ظالمانه بود. البته... حتماً کار خدایان بود. خدایانی که در گوشش نجوا میکردند. که کاش از اول متولد نشده بود خدایانی که اعلام کرده بودند او باید تمام زندگیاش رنج بکشد. بعد از درک این موضوع توکو چه فکری دربارهی زندگی کرده بود؟ چطور میخواست باقی زندگی اش را بگذراند؟
چه چیزی میتوانست دختر چهارده سالهای را برای تمام عمر عذاب دهد؟ فکر آن ظالمانه بود. البته... حتماً کار خدایان بود. خدایانی که در گوشش نجوا میکردند. که کاش از اول متولد نشده بود خدایانی که اعلام کرده بودند او باید تمام زندگیاش رنج بکشد. بعد از درک این موضوع توکو چه فکری دربارهی زندگی کرده بود؟ چطور میخواست باقی زندگی اش را بگذراند؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.