بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

امیر محمد

امیر محمد

21 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 16

شب‌ها وقتی پا در آن خانه بزرگ و سرد می‌گذاشت همهمهٔ دوردست سالیان دیوار می‌شد و سکوت می‌کرد. کاج می‌شد و وسط حیاط می‌ایستاد، در می‌شد و بسته می‌ماند.

شب‌ها وقتی پا در آن خانه بزرگ و سرد می‌گذاشت همهمهٔ دوردست سالیان دیوار می‌شد و سکوت می‌کرد. کاج می‌شد و وسط حیاط می‌ایستاد، در می‌شد و بسته می‌ماند.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.