بریده‌ای از کتاب کاندید یا خوش باوری اثر ولتر

روژان

روژان

1404/7/2 - 13:10

بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

صدبار خواستم خودکشی کنم، اما همچنان دل‌بسته‌ی زندگی بودم. این ضعف مسخره شاید یکی از بدشگون‌ترین تمایلات ما باشد ؛ چون چیزی ابلهانه‌تر از این نیست که بخواهیم باری را به دوش بکشیم که همواره می‌خواهیم به زمین بیفکنیم؛ مگر می‌شود از خود نفرت داشت و دل‌بسته‌ی خود بود، به عبارتی، ماری را نوازش کرد که ما را می‌بلعد تا برسد به قلبمان و آن را بخورد؟

صدبار خواستم خودکشی کنم، اما همچنان دل‌بسته‌ی زندگی بودم. این ضعف مسخره شاید یکی از بدشگون‌ترین تمایلات ما باشد ؛ چون چیزی ابلهانه‌تر از این نیست که بخواهیم باری را به دوش بکشیم که همواره می‌خواهیم به زمین بیفکنیم؛ مگر می‌شود از خود نفرت داشت و دل‌بسته‌ی خود بود، به عبارتی، ماری را نوازش کرد که ما را می‌بلعد تا برسد به قلبمان و آن را بخورد؟

213

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.