بریدهای از کتاب برپا اثر سید مرتضی میرعزآبادی
1404/3/3
صفحۀ 160
متاسفانه ما مربی هایی داشتیم که تعصبی برخورد می کردند؛ با یقه های بسته، ریش های بلند و نوار اهنگران. از اول تا اخر سفر یا دعا بود یا سینه زنی، این برخورد دافعه ایجاد میکرد. بچه ها از سفر خسته می شدند و بهشان خوش نمیگذشت. من با این کار ها مخالف بودم
متاسفانه ما مربی هایی داشتیم که تعصبی برخورد می کردند؛ با یقه های بسته، ریش های بلند و نوار اهنگران. از اول تا اخر سفر یا دعا بود یا سینه زنی، این برخورد دافعه ایجاد میکرد. بچه ها از سفر خسته می شدند و بهشان خوش نمیگذشت. من با این کار ها مخالف بودم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.