بریده‌ای از کتاب امیلی و صعود اثر لوسی مود مونتگمری

سایه

سایه

1403/7/24

بریدۀ کتاب

صفحۀ 285

او داشت یاد می‌گرفت که شاید تو با خانواده‌ات بجنگی ، قبولشان نداشته باشی و حتی از آنها متنفر باشی ، اما همیشه چیزی تو را به آنها وصل می‌کند . انگار رشته‌های درونی‌تان به هم گره خورده ، خون ، همیشه غلیظ‌تر از آب است .

او داشت یاد می‌گرفت که شاید تو با خانواده‌ات بجنگی ، قبولشان نداشته باشی و حتی از آنها متنفر باشی ، اما همیشه چیزی تو را به آنها وصل می‌کند . انگار رشته‌های درونی‌تان به هم گره خورده ، خون ، همیشه غلیظ‌تر از آب است .

9

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.