بریده‌ای از کتاب نامه به پدر اثر فرانتس کافکا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 75

مانند کسی که باید از ۵ پله کوتاه بالا رود و رقیبش تنها باید از یک پله بالا رود، ولی پله‌ای که دست کم برای او بسیار بلندتر از ۵ پله آن دیگری است؛ اولی تنها به پیمودن ۵ پله کفایت نمی‌کند، از صدها و هزاران پله دیگر بالا می‌رود، حیاتی سرشار و خسته کننده در پیش می‌گیرد، اما هیچ یک از پله‌هایی که او به سختی ازشان بالا رفته برای او آن اهمیتی را نداشته که آن تنها پله برای رقیبش داشته، پله‌ای بلندتر که حتی وقتی همه نیروهایش را جمع می‌کند باز هم نمی‌تواند از آن بالا برود، هدفی که به آن دست نمی‌یابد و البته نمی‌تواند از آن چشم هم بپوشد.

مانند کسی که باید از ۵ پله کوتاه بالا رود و رقیبش تنها باید از یک پله بالا رود، ولی پله‌ای که دست کم برای او بسیار بلندتر از ۵ پله آن دیگری است؛ اولی تنها به پیمودن ۵ پله کفایت نمی‌کند، از صدها و هزاران پله دیگر بالا می‌رود، حیاتی سرشار و خسته کننده در پیش می‌گیرد، اما هیچ یک از پله‌هایی که او به سختی ازشان بالا رفته برای او آن اهمیتی را نداشته که آن تنها پله برای رقیبش داشته، پله‌ای بلندتر که حتی وقتی همه نیروهایش را جمع می‌کند باز هم نمی‌تواند از آن بالا برود، هدفی که به آن دست نمی‌یابد و البته نمی‌تواند از آن چشم هم بپوشد.

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.