بریده‌ای از کتاب مردان نامرئی اثر صادق کرمیار

بریدۀ کتاب

صفحۀ 407

حالا باید نذرش را ادا می‌کرد که چله‌نشینی‌اش به بار نشسته بود و دعاهای شبانه‌اش به استجابت رسیده بود و عشق، مرگ را زدوده بود و دعایی که بالا رفته بود، علی را پایین کشیده بود.

حالا باید نذرش را ادا می‌کرد که چله‌نشینی‌اش به بار نشسته بود و دعاهای شبانه‌اش به استجابت رسیده بود و عشق، مرگ را زدوده بود و دعایی که بالا رفته بود، علی را پایین کشیده بود.

15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.