بریده‌ای از کتاب سوارکار مفرغی اثر آلکساندرسرگیویچ پوشکین

روشنا

روشنا

1402/12/19

سوارکار مفرغی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 7

مادام که زنده‌ایم جان‌هامان را با آزادی گرما می‌بخشیم مادام که زنده‌ایم دلهامان برای شرافت می‌تپند دوست من! تندباد جان‌های پاکمان را به میهن اهدا می‌کنیم و باورت باشد ای یار که ستاره دل‌ربای سعادت برخواهد آمد روسیه از خواب سنگینش بیدار می‌شود و بر تخته‌پاره‌های استبداد بدسرشت نام تک‌تک ما را خواهند نوشت!

مادام که زنده‌ایم جان‌هامان را با آزادی گرما می‌بخشیم مادام که زنده‌ایم دلهامان برای شرافت می‌تپند دوست من! تندباد جان‌های پاکمان را به میهن اهدا می‌کنیم و باورت باشد ای یار که ستاره دل‌ربای سعادت برخواهد آمد روسیه از خواب سنگینش بیدار می‌شود و بر تخته‌پاره‌های استبداد بدسرشت نام تک‌تک ما را خواهند نوشت!

2

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.