بریدهای از کتاب به زبان مادری گریه می کنیم اثر فابیو مورابیتو
1404/4/3
صفحۀ 146
من پنجرههای دوجداره را دوست دارم، همانقدر که داستان را. و آن خلأ ناب، آن انقطاع و گسست از غوغای جهان که با بستن پنجرهای دوجداره به دست میآید را در داستان هم مییابم. ما نویسندهها مثل غواصهاییم. نوشتن -که حتی وقتی غیرداستانی به نظر میرسد، داستانی است- سکوت و غور در اعماق را آفریده است. وقتی پنجرهای دوجداره را میبندیم باغچهای متولد میشود.
من پنجرههای دوجداره را دوست دارم، همانقدر که داستان را. و آن خلأ ناب، آن انقطاع و گسست از غوغای جهان که با بستن پنجرهای دوجداره به دست میآید را در داستان هم مییابم. ما نویسندهها مثل غواصهاییم. نوشتن -که حتی وقتی غیرداستانی به نظر میرسد، داستانی است- سکوت و غور در اعماق را آفریده است. وقتی پنجرهای دوجداره را میبندیم باغچهای متولد میشود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.