بریدهای از کتاب از امید تا تردید اثر شهریار زرشناس
1403/10/13
صفحۀ 76
با جرأت می توان گفت آنچه «انقلاب فرانسه» نام گرفته است، تحولی سیاسی در جهت غایات لیبرالیستی و تأمین اغراض و منافع سرمایه داری مدرنیست فرانسه با هدایت و رهبری محافل و لژهای فراماسونی بوده است. حضور حرکت های مردمی در آغاز انقلاب بسیار محدود و به طور عمده منحصر به شهر پاریس بود و پس از پیروزی مرحله اول انقلاب، زنجیره ای از شورش های دهقانی علیه ارباب فئودال(که وجه سیاسی آن کم رنگ تر از جنبه اقتصادی اش بود) آن را تکمیل کرد، اما در کل، می توان گفت که انقلاب فرانسه(1789)به هیچ روی یک انقلاب ریشه دار مردمی مبتنی بر حضور گسترده توده ای نبوده و از این منظر، نه فقط با انقلاب تماماً مردمی ایران(1357)قابل مقایسه نیست، بلکه حتی در حد انقلاب چین(1949)و انقلاب الجزایر(1962) و انقلاب مصر علیه رژیم «مبارک» (2011)و حتی شاید انقلاب روسیه(1917)نیز نبوده است.
با جرأت می توان گفت آنچه «انقلاب فرانسه» نام گرفته است، تحولی سیاسی در جهت غایات لیبرالیستی و تأمین اغراض و منافع سرمایه داری مدرنیست فرانسه با هدایت و رهبری محافل و لژهای فراماسونی بوده است. حضور حرکت های مردمی در آغاز انقلاب بسیار محدود و به طور عمده منحصر به شهر پاریس بود و پس از پیروزی مرحله اول انقلاب، زنجیره ای از شورش های دهقانی علیه ارباب فئودال(که وجه سیاسی آن کم رنگ تر از جنبه اقتصادی اش بود) آن را تکمیل کرد، اما در کل، می توان گفت که انقلاب فرانسه(1789)به هیچ روی یک انقلاب ریشه دار مردمی مبتنی بر حضور گسترده توده ای نبوده و از این منظر، نه فقط با انقلاب تماماً مردمی ایران(1357)قابل مقایسه نیست، بلکه حتی در حد انقلاب چین(1949)و انقلاب الجزایر(1962) و انقلاب مصر علیه رژیم «مبارک» (2011)و حتی شاید انقلاب روسیه(1917)نیز نبوده است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.