بریدهای از کتاب یادگاران: کتاب احمدی روشن اثر مرتضی قاضی
1404/3/29
صفحۀ 76
تازه دکترا قبول شده بودم. یکبار که صحبت میکردیم، بهش گفتم: «مصطفی تو نمیخوای درسِت رو ادامه بدی؟» گفت: «موقعیتش برام هست، خود سازمان هم بورسیه میکنه ما رو، ولی داداش، ما با همین لیسانسمون خیلی کارا میتونیم بکنیم.»
تازه دکترا قبول شده بودم. یکبار که صحبت میکردیم، بهش گفتم: «مصطفی تو نمیخوای درسِت رو ادامه بدی؟» گفت: «موقعیتش برام هست، خود سازمان هم بورسیه میکنه ما رو، ولی داداش، ما با همین لیسانسمون خیلی کارا میتونیم بکنیم.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.