بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 57

صبح می بایست برخیزد و باز لباس بپوشد و به دادگاه برود و حرف بزند و بنویسد و اگر هم نرود ناچار بایست در خانه بماند و طی بیست و چهار ساعتی که گذراندن هر یک از آن ها عذابی بود این زندگی را بر لب گودال گور به تنهایی تحمل کند بی هیچ همنفسی که حال او را بفهمد و غم خوارش باشد.

صبح می بایست برخیزد و باز لباس بپوشد و به دادگاه برود و حرف بزند و بنویسد و اگر هم نرود ناچار بایست در خانه بماند و طی بیست و چهار ساعتی که گذراندن هر یک از آن ها عذابی بود این زندگی را بر لب گودال گور به تنهایی تحمل کند بی هیچ همنفسی که حال او را بفهمد و غم خوارش باشد.

33

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.