بریدهای از کتاب ماجرا فقط این نبود: شش جستار درباره ی زندگی در کنار ادبیات و هنر اثر زیدی اسمیت
1404/3/28
صفحۀ 7
من میتوانم تمام روز منتظر یک بستنی یخی باشم. تا وقتی طعم چیزی خوب را در دهانم دارم اضطراب دائمی که دیگر جاهای زندگیام را پر میکند، آرام میگیرد. و هر چند واقعیتش این است که آن اضطراب با تهکشیدنِ طعم بازمیگردد، اما مگر در زندگی چند منبع لذت داریم که اینقدر در دسترس باشند تا اینقدر راحت هم بیخیال یکیاش شویم؟
من میتوانم تمام روز منتظر یک بستنی یخی باشم. تا وقتی طعم چیزی خوب را در دهانم دارم اضطراب دائمی که دیگر جاهای زندگیام را پر میکند، آرام میگیرد. و هر چند واقعیتش این است که آن اضطراب با تهکشیدنِ طعم بازمیگردد، اما مگر در زندگی چند منبع لذت داریم که اینقدر در دسترس باشند تا اینقدر راحت هم بیخیال یکیاش شویم؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.