بریدهای از کتاب زخم داوود اثر سوزان ابوالهواء
1403/5/2
صفحۀ 103
قصه آوارگی، قصه تحقیر شدن تا مغز استخوان، قصه ی اینکه ما رو مثل یک تیکه آشغال پرت کرده بودند به جایی که حتی به درد موشها هم نمیخورد. قصه اینکه بدون هیچ حقی، بدون خونه، بدون زمین ، بدون ملیت، کم کم از تاریخ زمین محو میشدیم و همه دنیا تولد یک کشور تازه رو تبریک میگفتند! کشوری که روی استخوانهای ما ساخته میشد، جایی که بهش میگفتند اسرائیل!
قصه آوارگی، قصه تحقیر شدن تا مغز استخوان، قصه ی اینکه ما رو مثل یک تیکه آشغال پرت کرده بودند به جایی که حتی به درد موشها هم نمیخورد. قصه اینکه بدون هیچ حقی، بدون خونه، بدون زمین ، بدون ملیت، کم کم از تاریخ زمین محو میشدیم و همه دنیا تولد یک کشور تازه رو تبریک میگفتند! کشوری که روی استخوانهای ما ساخته میشد، جایی که بهش میگفتند اسرائیل!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.