بریدهای از کتاب خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت اثر شرمن الکسی
1402/11/29
صفحۀ 193
پدرم رفت دنبال یکی دیگر از آن مشروبخوریهای افسانهایش، مادرم هم روزی نبود که به کلیسا نرود. یکی به الکل پناه برد یکی به یَهُوَه (خدا). همیشه همین بود، یا مشروب یا یَهُوَه!
پدرم رفت دنبال یکی دیگر از آن مشروبخوریهای افسانهایش، مادرم هم روزی نبود که به کلیسا نرود. یکی به الکل پناه برد یکی به یَهُوَه (خدا). همیشه همین بود، یا مشروب یا یَهُوَه!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.