بریدهای از کتاب روایت یک کودکی سخت اثر لیلیان زیلبرشتاین
1402/12/18
صفحۀ 134
وقتی بزرگسال انگی به کودک میزند، این خطر هست که او بخواهد مطابق آن نقش رفتار کند، خودش را مقصر بداند و جایگاه سپر بلا را بپذیرد. به نظر میرسد که گاهی اوقات کودک وسوسه میشود که خودش را تسلیم کند و حرفهای متهمکنندهٔ والدینش را بپذیرد. برای او خیلی آسانتر است که دیگر نجنگد و خود را مقصر گناهی بداند که هیچگاه مرتکب نشده است.
وقتی بزرگسال انگی به کودک میزند، این خطر هست که او بخواهد مطابق آن نقش رفتار کند، خودش را مقصر بداند و جایگاه سپر بلا را بپذیرد. به نظر میرسد که گاهی اوقات کودک وسوسه میشود که خودش را تسلیم کند و حرفهای متهمکنندهٔ والدینش را بپذیرد. برای او خیلی آسانتر است که دیگر نجنگد و خود را مقصر گناهی بداند که هیچگاه مرتکب نشده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.