بریده‌ای از کتاب مرگ فروشنده اثر آرتور میلر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 61

بیف: _من نمی‌تونم چیزی رو بچسبم مامی ,نمی‌تونم به یه نوع زندگی بچسبم. ليندا: _بیف،مرد پرنده نیست که بهار که شد بیاد و تموم که شد بره.

بیف: _من نمی‌تونم چیزی رو بچسبم مامی ,نمی‌تونم به یه نوع زندگی بچسبم. ليندا: _بیف،مرد پرنده نیست که بهار که شد بیاد و تموم که شد بره.

299

28

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.