بریدۀ کتاب

T/\H/\

1403/1/14

شرق بنفشه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 36

نسیم شامگاهی برای تنهایی می‌وزد. دف در سنگ برای تنهایی می‌کوبد و روح تاک، برلی تنهایی سماع کُندش را به سوی آسمان می‌پیچد. همه‌ی اینها هست و هست،و گلایه‌ای نیست جز اینکه چرا غم و مَلک، با هم، بعضی را برمی‌گزینند، در فراق فراق و وصال مدام...

نسیم شامگاهی برای تنهایی می‌وزد. دف در سنگ برای تنهایی می‌کوبد و روح تاک، برلی تنهایی سماع کُندش را به سوی آسمان می‌پیچد. همه‌ی اینها هست و هست،و گلایه‌ای نیست جز اینکه چرا غم و مَلک، با هم، بعضی را برمی‌گزینند، در فراق فراق و وصال مدام...

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.