بریدهای از کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس
1402/9/27
صفحۀ 236
نظم همیشگی فصل ها , گردش بدون سکون چرخه زندگی , صورت چهارگانه زمین که هر کدام تابع نحوه تابش خورشید است، گذشت عمر , اینها همه مجدداً مرا به افسردگی کشاند . دوباره همراه با آهنگ دریا، دردرونم هشدار می داد که بشر برای زندگی فرصت محدودی دارد و از آنچه برای ما آفریده شده باید الآن استفاده کنیم. ذهنی که از این هشدار سنگدلانه - هشداری که در عین سنگدلی با ترجم و دلسوزی همراه است - نتیجه میگیرد تا بر ذلت و ضعف و تنبلی و امیدهای بیهوده و انتظار رسیدن غلبه کرده و با تمام نیرو به لحظه های بیاویزد که برای همیشه از دست میدهد. خاطراتی در ذهنش بیدار میشود که آشکارا می بیند که مثل روح سرگردانی در این دنیا شده است و عمرش با لذتهای بیهوده , دردها و پوچ و بیهوده تلف شده است . فریاد می زند: چه شرم آور ! همه چیز شرم آور است و لب خود را گاز می گیرد.
نظم همیشگی فصل ها , گردش بدون سکون چرخه زندگی , صورت چهارگانه زمین که هر کدام تابع نحوه تابش خورشید است، گذشت عمر , اینها همه مجدداً مرا به افسردگی کشاند . دوباره همراه با آهنگ دریا، دردرونم هشدار می داد که بشر برای زندگی فرصت محدودی دارد و از آنچه برای ما آفریده شده باید الآن استفاده کنیم. ذهنی که از این هشدار سنگدلانه - هشداری که در عین سنگدلی با ترجم و دلسوزی همراه است - نتیجه میگیرد تا بر ذلت و ضعف و تنبلی و امیدهای بیهوده و انتظار رسیدن غلبه کرده و با تمام نیرو به لحظه های بیاویزد که برای همیشه از دست میدهد. خاطراتی در ذهنش بیدار میشود که آشکارا می بیند که مثل روح سرگردانی در این دنیا شده است و عمرش با لذتهای بیهوده , دردها و پوچ و بیهوده تلف شده است . فریاد می زند: چه شرم آور ! همه چیز شرم آور است و لب خود را گاز می گیرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.