بریدۀ کتاب

زندگی واسیلی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 97

وقتی پدر واسیلی تنها می‌ماند، چهره‌اش جدی و عبوس می‌شد؛ چون در خلوت افکارش جرئت نداشت شوخی کند یا بخندد.

وقتی پدر واسیلی تنها می‌ماند، چهره‌اش جدی و عبوس می‌شد؛ چون در خلوت افکارش جرئت نداشت شوخی کند یا بخندد.

2

55

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.