بریدهای از کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی
1404/7/13 - 21:54
صفحۀ 116
پیرمرد آهسته قهوهاش را نوشید. این خوراک تمام روزش بود و میدانست که باید آن را بنوشد. مدتها بود که حوصله غذا خوردن نداشت و توشهای با خودش نمیبرد.
پیرمرد آهسته قهوهاش را نوشید. این خوراک تمام روزش بود و میدانست که باید آن را بنوشد. مدتها بود که حوصله غذا خوردن نداشت و توشهای با خودش نمیبرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
