بریدهای از کتاب مرگ به وقت بهار اثر مرسه رودوردا
1403/12/28
صفحۀ 185
پیش خودم میگفتم کاش بهدنیا نمیآمد، چون میدانستم زندگی برایش چه چیزهایی در چنته داشت. نفس کشیدن انتظارش را میکشید. زحمت و غم نفس کشیدن و باز نفس کشیدن، آنهم وقتی هرچیزی طراوتش را از دست میدهد.
پیش خودم میگفتم کاش بهدنیا نمیآمد، چون میدانستم زندگی برایش چه چیزهایی در چنته داشت. نفس کشیدن انتظارش را میکشید. زحمت و غم نفس کشیدن و باز نفس کشیدن، آنهم وقتی هرچیزی طراوتش را از دست میدهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.