بریدهای از کتاب تاوان عاشقی اثر محمدعلی جعفری
1402/11/3
صفحۀ 34
ـ «... چرا صهیونیستها به این راحتی ما را میکشند؟ چرا پدربزرگم را کشتند؟ به چه حقی روی دیوارهای غزه مینوشتند «عربها را با گاز اعدام کنید!» لعنت به اعتقاد مزخرفِ زمین بدون مردم و مردم بدون زمین! دلم نمیخواست بمیرم. باز هم فوبیای زیر آوار ماندن و ذرهذره جان کندن. انگار آنها نمیخواستند ما مفت بمیریم. با زجر ما را میکشتند. تازه داشتم عاشق میشدم، تازه با خیال روبرویی با معشوق موهایم را فر میدادم و ترانۀ عاشقانه میخواندم. ...»
ـ «... چرا صهیونیستها به این راحتی ما را میکشند؟ چرا پدربزرگم را کشتند؟ به چه حقی روی دیوارهای غزه مینوشتند «عربها را با گاز اعدام کنید!» لعنت به اعتقاد مزخرفِ زمین بدون مردم و مردم بدون زمین! دلم نمیخواست بمیرم. باز هم فوبیای زیر آوار ماندن و ذرهذره جان کندن. انگار آنها نمیخواستند ما مفت بمیریم. با زجر ما را میکشتند. تازه داشتم عاشق میشدم، تازه با خیال روبرویی با معشوق موهایم را فر میدادم و ترانۀ عاشقانه میخواندم. ...»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.