بریدۀ کتاب
1403/5/5
3.5
9
صفحۀ 12
فلسفه تجربی نه از آنچه کارش حاصل خواهد شد خبر دارد و نه از آنچه حاصل نخواهد شد؛ لیکن این فلسفه پیوسته در مدار عمل است. فلسفه تعقلی درست به خلاف آن است؛ یعنی امکانات را میسنجد، قاطع و بیچونوچرا فتوا میدهد و در یک نقطه از سیر و حرکت بازمیماند. بیباکانه میگوید: «نور را نمیتوان تجزیه کرد.» فلسفه تجربی به سخنانش گوش میدهد و چندین قرن تمام در برابرش خموشی میگزیند. سپس ناگهان منشور بلورین را نشان میدهد و میگوید: «نور تجزیه میشود.»
فلسفه تجربی نه از آنچه کارش حاصل خواهد شد خبر دارد و نه از آنچه حاصل نخواهد شد؛ لیکن این فلسفه پیوسته در مدار عمل است. فلسفه تعقلی درست به خلاف آن است؛ یعنی امکانات را میسنجد، قاطع و بیچونوچرا فتوا میدهد و در یک نقطه از سیر و حرکت بازمیماند. بیباکانه میگوید: «نور را نمیتوان تجزیه کرد.» فلسفه تجربی به سخنانش گوش میدهد و چندین قرن تمام در برابرش خموشی میگزیند. سپس ناگهان منشور بلورین را نشان میدهد و میگوید: «نور تجزیه میشود.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.