بریده‌ای از کتاب آپولو؛ شبح تاریکی اثر ریک ریوردان

بیتا:)

بیتا:)

1404/2/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 30

کم کم می خواستم برنامه ی دفاعی امگا را کلید بزنم-یعنی به زانو بیفتم و زار بزنم-که لئو از چنین خفتی نجاتم داد.

کم کم می خواستم برنامه ی دفاعی امگا را کلید بزنم-یعنی به زانو بیفتم و زار بزنم-که لئو از چنین خفتی نجاتم داد.

70

7

(0/1000)

نظرات

لئو تو نبودی پدرم میخواست چیکار کنه واقعا 
2

1

بیتا:)

بیتا:)

1404/2/12

هایکو میگفت 

1

گل نواختی عروس 
@bita_green 

1

کاهوی سبز  ؛

کاهوی سبز ؛

4 روز پیش

لئو عزیزم  دلیل شادی همه استتت😭😭
1

1

بیتا:)

بیتا:)

3 روز پیش

بلههههه😭😭😭😭😭
اگه لئو نباشه که جمع،جمع نمیشه😭🙏 

1