بریدهای از کتاب اسفار کاتبان اثر ابوتراب خسروی
1404/5/16
صفحۀ 104
همان غروب بود که [اقلیما] از یکی از دختر داییهایش صحبت کرد که به قول او، با مردی بیرون از امت ازدواج کرده و برای همین برایش مجلس ختم گرفته اند. سیاه پوشیده و گریه کرده اند و حتی سنگ گوری هم به نامش روی یک گور خالی گذاشته اند و گویا تاریخ مرگش را مطابق روزی که از دین خارج شده، روی سنگ حک میکنند.
همان غروب بود که [اقلیما] از یکی از دختر داییهایش صحبت کرد که به قول او، با مردی بیرون از امت ازدواج کرده و برای همین برایش مجلس ختم گرفته اند. سیاه پوشیده و گریه کرده اند و حتی سنگ گوری هم به نامش روی یک گور خالی گذاشته اند و گویا تاریخ مرگش را مطابق روزی که از دین خارج شده، روی سنگ حک میکنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.