بریده‌ای از کتاب لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ اثر الهام شوشتری زاده

بریدۀ کتاب

صفحۀ 23

باورم نمی‌شود که پستچی طبق معمول برایم نامه می‌آورد و این جا و آن جا برای سخنرانی دعوتم می‌کنند و سرخطِ خبرها روی صفحه‌ی تلفنم ظاهر می‌شود. چطور ممکن است وقتی روحم مدام ترک می‌خورد و تکه تکه می‌شود،دنیا همین‌طور ادامه داشته باشد و بی هیچ تغییری نفس بکشد؟

باورم نمی‌شود که پستچی طبق معمول برایم نامه می‌آورد و این جا و آن جا برای سخنرانی دعوتم می‌کنند و سرخطِ خبرها روی صفحه‌ی تلفنم ظاهر می‌شود. چطور ممکن است وقتی روحم مدام ترک می‌خورد و تکه تکه می‌شود،دنیا همین‌طور ادامه داشته باشد و بی هیچ تغییری نفس بکشد؟

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.