بریدهای از کتاب فانوس خاطرات گمشده اثر فاطمه ثابتی
1404/1/2
صفحۀ 54
(راستش برای من کتاب حاله خوبه شما رو نمی دونم) این بند از بریده کتاب بینه این روزهایی که خودم رو هم گم کردم لااقل برای من بهترین بوده... و ممکنه شما دوست نداشته باشید اما می نویسم برای دل خودم:🖤😇 <<و به معنای واقعی هیچ دلبستگی به جهان زندگان ندارم،پس مشکلی هم ندارم که همین جوری،بدون خاطرات برم اون دنیا.ولی همه چی یه کم...غمگین به نظر می آد.دائم به این فکر می کنم که اگه چیزی یادم نمی آد و هیچ کس هم من رو نمی شناسه،اصلاً مُردنم چه معنی داره. یه زندگی کسالت بار داشتم،یه مرگ کسالت بار و هیچ کس هم نیست که من رو به یاد بیاره.اگه این طوره،وجودم معنا یا هدفی داشت؟ اصلاً چرا زنده بودم؟🖤>>
(راستش برای من کتاب حاله خوبه شما رو نمی دونم) این بند از بریده کتاب بینه این روزهایی که خودم رو هم گم کردم لااقل برای من بهترین بوده... و ممکنه شما دوست نداشته باشید اما می نویسم برای دل خودم:🖤😇 <<و به معنای واقعی هیچ دلبستگی به جهان زندگان ندارم،پس مشکلی هم ندارم که همین جوری،بدون خاطرات برم اون دنیا.ولی همه چی یه کم...غمگین به نظر می آد.دائم به این فکر می کنم که اگه چیزی یادم نمی آد و هیچ کس هم من رو نمی شناسه،اصلاً مُردنم چه معنی داره. یه زندگی کسالت بار داشتم،یه مرگ کسالت بار و هیچ کس هم نیست که من رو به یاد بیاره.اگه این طوره،وجودم معنا یا هدفی داشت؟ اصلاً چرا زنده بودم؟🖤>>
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.