بریده‌ای از کتاب فصل شیدایی لیلاها اثر سیدعلی شجاعی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 84

نمی دانم عباس میراث دار چیست از پدر؛که چون در سایه مهابتش می رویم،هر چه ترس از عالم می گریزد.نگاه عباس هم.. و نگاه حسین..این خاندان را به چشمانشان باید شناخت..در هر چشمی که هزار فرات موج می زد،صاحبش را به یقین با علی نسبتی است و من پی تکرار آن نگاه..

نمی دانم عباس میراث دار چیست از پدر؛که چون در سایه مهابتش می رویم،هر چه ترس از عالم می گریزد.نگاه عباس هم.. و نگاه حسین..این خاندان را به چشمانشان باید شناخت..در هر چشمی که هزار فرات موج می زد،صاحبش را به یقین با علی نسبتی است و من پی تکرار آن نگاه..

36

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.