بریدهای از کتاب تاج دوقلوها اثر کاترین وبر
1402/9/20
صفحۀ 275
تور به او چشم دوخت."به گمونم اِلسکه دلش برات تنگ شده." رن از روی اسب به سوی تور خم شد و با دیدن صورت گل انداخته سرباز ذوق کرد."من هم دلم برای اِلسکه تنگ شده."
تور به او چشم دوخت."به گمونم اِلسکه دلش برات تنگ شده." رن از روی اسب به سوی تور خم شد و با دیدن صورت گل انداخته سرباز ذوق کرد."من هم دلم برای اِلسکه تنگ شده."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.