بریده‌ای از کتاب دیگرستان اثر گابریل زوین

بریدۀ کتاب

صفحۀ 246

می‌ترسید چیزها را فراموش کند، اما زمانی که واقعا شروع کرد به فراموشی، یادش رفت که از فراموشی بترسد.

می‌ترسید چیزها را فراموش کند، اما زمانی که واقعا شروع کرد به فراموشی، یادش رفت که از فراموشی بترسد.

334

55

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.