بریده‌ای از کتاب بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی (کتاب های اول، دوم، سوم) اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

خاطره ای که تو جستجویش کنی و به خاطرش بیاوری، بدان که خاطره نیست، و بدان که کار تو نبش قبر نیست و بیرون کشیدن اجساد پوسیده و مومیایی شده و هیچ شده... خاطره ای خاطره است که نزد تو باشد، سبز تو باشد، سرخ تو باشد، و همچون روح زنده و پرشور تو باشد... خاطره‌یی خاطره است که نتوانی ترکش کنی، نتواند ترکت کند، و خون این خاطره است که سبزه سبز است...

خاطره ای که تو جستجویش کنی و به خاطرش بیاوری، بدان که خاطره نیست، و بدان که کار تو نبش قبر نیست و بیرون کشیدن اجساد پوسیده و مومیایی شده و هیچ شده... خاطره ای خاطره است که نزد تو باشد، سبز تو باشد، سرخ تو باشد، و همچون روح زنده و پرشور تو باشد... خاطره‌یی خاطره است که نتوانی ترکش کنی، نتواند ترکت کند، و خون این خاطره است که سبزه سبز است...

22

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.