بریدهای از کتاب مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین اثر نادر ابراهیمی
1402/12/7
صفحۀ 24
محمد، زیر لب به مادر میگوید: "این، زیباترین کاری بود که میتوانست بکند؛ حرفی برای زدن داشت، که نَزَد. رشتهیی را که به تارِ مویی بسته است پاره نکرد؛ چرا که میداند این رشته از آنها که تن به گِرِه بسپرد تا فاصله را کوتاهتر کند، نیست و نه خواهد بود"
محمد، زیر لب به مادر میگوید: "این، زیباترین کاری بود که میتوانست بکند؛ حرفی برای زدن داشت، که نَزَد. رشتهیی را که به تارِ مویی بسته است پاره نکرد؛ چرا که میداند این رشته از آنها که تن به گِرِه بسپرد تا فاصله را کوتاهتر کند، نیست و نه خواهد بود"
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.