بریده‌ای از کتاب تونل اثر ارنستو ساباتو

gharneshin

gharneshin

1403/10/26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

منتقدان. اینها بلایی هستند که من هیچ وقت نشناختمشان. اگر من جراح بودم، و آدمی که هیچ وقت چاقوی جراحی به دست نگرفته، دکتر نبوده، و هرگز برای پنجه‌ی شکسته‌ی گربه آتل نگذاشته است، می‌خواست به من یادآوری کند که در جراحی‌ام کجا به خطا رفته‌ام، مردم چی فکر می‌کردند؟

منتقدان. اینها بلایی هستند که من هیچ وقت نشناختمشان. اگر من جراح بودم، و آدمی که هیچ وقت چاقوی جراحی به دست نگرفته، دکتر نبوده، و هرگز برای پنجه‌ی شکسته‌ی گربه آتل نگذاشته است، می‌خواست به من یادآوری کند که در جراحی‌ام کجا به خطا رفته‌ام، مردم چی فکر می‌کردند؟

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.