بریدهای از کتاب آشنایی با قرآن (تفسیر سوره های الرحمن، واقعه، حدید، حشر و ممتحنه) اثر مرتضی مطهری
6 روز پیش
صفحۀ 251
آنجا یک قرارداد صلحی امضا شد و در آن قرارداد صلح به حسب ظاهر پیغمبر اکرم خیلی به آنها امتیاز داد، یعنی قرارداد طوری تنظیم شد که مسلمین اغلب ناراضی بودند و میگفتند این بیشتر به نفع کفار است تا به نفع ما. ولی البته بعد معلوم شد که این قرارداد به نفع مسلمین بوده و خیلی هم به نفع مسلمین بوده است. جزء اصول قرارداد یکی این بود- و مسلمین از همین هم خیلی ناراحت بودند- که بعد از این اگر کسی از مردم مکه مسلمان شد و فرار کرد و به مدینه آمد، قریش حق داشته باشند که او را برگردانند ولی اگر یک نفر مسلمان مرتد شد و فرار کرد و به مکه رفت، مسلمین حق نداشته باشند بروند او را پس بگیرند. این [ماده قرارداد] مسلمین را خیلی ناراحت کرد که یا رسول الله! قراردادْ عادلانه نیست، این که به ضرر ماست! فرمود: اما اگر کسی از ما مرتد شود و برود ما اصلًا دنبالش نمیرویم. مسلمانی که به زور بخواهیم او را به آنجا بیاوریم که به درد ما نمیخورد! هر کس همین قدر که مرتد شد و رفت، دیگر رفت، ما دنبالش نمیرویم که به زور او را بیاوریم. و اما راجع به مسلمینی که در آنجا هستند، ما از آنها میخواهیم که فعلًا تحمل کنند (چون به حسب قرارداد، دیگر کفار قریش حق زجر کردن آنها را نداشتند و بلکه آنها آزادی هم پیدا میکردند که اعمال خودشان را آزادانه انجام بدهند) و بعد از آن دوره شکنجه و سختی آزادی پیدا میکنند. ما از آنها میخواهیم آنجا باشند و وجودشان در آنجا نافع است، باید باشند؛ و این سیاست فوقالعاده مفید واقع شد. اگر رسول اکرم آناجازه را میداد که اگر مسلمین مکه هم فرار کردند ما برنمیگردانیم، بعد از این قرارداد، مسلمینِ مکه پشت سر یکدیگر فرار میکردند و به مدینه میآمدند در صورتی که رسول اکرم میخواست از این آزادی که برای مسلمین در مکه پیدا میشود استفاده کند که بعد یک زمینه تبلیغی در آنجا فراهم شود و برای یک سال و دو سال دیگر مکه خود به خود تسلیم شود و همینطور هم شد؛ به واسطه همین قرارداد صلح حدیبیه، در ظرف این یکی دو سال آنقدر مردم مسلمان شدند که در تمام آن ده بیست سال گذشته مسلمان نشده بودند ... قسمتی قابل تامل از تاریخ...
آنجا یک قرارداد صلحی امضا شد و در آن قرارداد صلح به حسب ظاهر پیغمبر اکرم خیلی به آنها امتیاز داد، یعنی قرارداد طوری تنظیم شد که مسلمین اغلب ناراضی بودند و میگفتند این بیشتر به نفع کفار است تا به نفع ما. ولی البته بعد معلوم شد که این قرارداد به نفع مسلمین بوده و خیلی هم به نفع مسلمین بوده است. جزء اصول قرارداد یکی این بود- و مسلمین از همین هم خیلی ناراحت بودند- که بعد از این اگر کسی از مردم مکه مسلمان شد و فرار کرد و به مدینه آمد، قریش حق داشته باشند که او را برگردانند ولی اگر یک نفر مسلمان مرتد شد و فرار کرد و به مکه رفت، مسلمین حق نداشته باشند بروند او را پس بگیرند. این [ماده قرارداد] مسلمین را خیلی ناراحت کرد که یا رسول الله! قراردادْ عادلانه نیست، این که به ضرر ماست! فرمود: اما اگر کسی از ما مرتد شود و برود ما اصلًا دنبالش نمیرویم. مسلمانی که به زور بخواهیم او را به آنجا بیاوریم که به درد ما نمیخورد! هر کس همین قدر که مرتد شد و رفت، دیگر رفت، ما دنبالش نمیرویم که به زور او را بیاوریم. و اما راجع به مسلمینی که در آنجا هستند، ما از آنها میخواهیم که فعلًا تحمل کنند (چون به حسب قرارداد، دیگر کفار قریش حق زجر کردن آنها را نداشتند و بلکه آنها آزادی هم پیدا میکردند که اعمال خودشان را آزادانه انجام بدهند) و بعد از آن دوره شکنجه و سختی آزادی پیدا میکنند. ما از آنها میخواهیم آنجا باشند و وجودشان در آنجا نافع است، باید باشند؛ و این سیاست فوقالعاده مفید واقع شد. اگر رسول اکرم آناجازه را میداد که اگر مسلمین مکه هم فرار کردند ما برنمیگردانیم، بعد از این قرارداد، مسلمینِ مکه پشت سر یکدیگر فرار میکردند و به مدینه میآمدند در صورتی که رسول اکرم میخواست از این آزادی که برای مسلمین در مکه پیدا میشود استفاده کند که بعد یک زمینه تبلیغی در آنجا فراهم شود و برای یک سال و دو سال دیگر مکه خود به خود تسلیم شود و همینطور هم شد؛ به واسطه همین قرارداد صلح حدیبیه، در ظرف این یکی دو سال آنقدر مردم مسلمان شدند که در تمام آن ده بیست سال گذشته مسلمان نشده بودند ... قسمتی قابل تامل از تاریخ...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.