بریدهای از کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ اثر جی. کی. رولینگ
1403/5/1
صفحۀ 746
لونا،طوری که انگار به اتاق ضروریات برگشته بودند و در کلاس الف دال اجرای جادوها را تمرین می کردند،شروع به صحبت کرد و گفت: _اشکالی نداره.اشکالی نداره،هری...زود باش،به یه چیز خوشحال کننده فکر کن... هری با صدای گرفته ای گفت: _ یه چیز خوشحال کننده؟ لونا به زمزمه گفت: _همه مون هنوز این جاییم. هنوز داریم می جنگیم.زود باش، بجنب...
لونا،طوری که انگار به اتاق ضروریات برگشته بودند و در کلاس الف دال اجرای جادوها را تمرین می کردند،شروع به صحبت کرد و گفت: _اشکالی نداره.اشکالی نداره،هری...زود باش،به یه چیز خوشحال کننده فکر کن... هری با صدای گرفته ای گفت: _ یه چیز خوشحال کننده؟ لونا به زمزمه گفت: _همه مون هنوز این جاییم. هنوز داریم می جنگیم.زود باش، بجنب...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.