بریده‌ای از کتاب هر روز اثر دیوید لویتان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

همین‌طور که خورشید در آسمان غرق می‌شود، ما دست در دست در ساحل قدم می‌زنیم. به گذشته فکر نمی‌کنم. به آینده فکر نمی‌کنم. پُر از قدردانی هستم. برای خورشید، آب، غرق شدن انگشتان پا در شن، و این حسی که گرفتن دست او در دستم دارد.

همین‌طور که خورشید در آسمان غرق می‌شود، ما دست در دست در ساحل قدم می‌زنیم. به گذشته فکر نمی‌کنم. به آینده فکر نمی‌کنم. پُر از قدردانی هستم. برای خورشید، آب، غرق شدن انگشتان پا در شن، و این حسی که گرفتن دست او در دستم دارد.

3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.