بریده‌ای از کتاب پختستان اثر ادوین ابوت

بریدۀ کتاب

صفحۀ 108

این رسم نادان پروری یا خفته نگاه داشتن نسوان همچنان امروزه برجاست. من از آن می‎ترسم که اِعمالِ این سیاست، ولو به قصدِ صلاح، تا همین جا هم به زیان جنس ذکور تمام شده باشد. چون ما مردان در شرایط فعلی ناچار شده‎ایم با دو زبان، یا شاید بشود گفت با دو ذهن، چرخ زندگی را بگردانیم. با زنان صحبت از «عشق» و «وظیفه» می‎گوییم، و از «خطا» و «صواب»، «مروت» و «امید» و دیگر ذهنیات عاطفی و به دور از عقل دم می‎زنیم - که وجودشان واهی‎ست و جعل آنها جز به قصدِ مهار کردنِ جوشش‎های تند زنانه نیست - اما میان خود و در صفحات کتاب‎ها الفاظ و عباراتی دیگر، یا شاید بشود گفت، اسلوب دیگری به کار می‎گیریم. در چنین وضعی «عشق» به «انتظار منافع»، و «وظیفه» به «ضرورت» یا «مناسبت» بدل می‎شود، و ماهیت دیگر لغات هم به همین نحو تغییر می‎یابد.

این رسم نادان پروری یا خفته نگاه داشتن نسوان همچنان امروزه برجاست. من از آن می‎ترسم که اِعمالِ این سیاست، ولو به قصدِ صلاح، تا همین جا هم به زیان جنس ذکور تمام شده باشد. چون ما مردان در شرایط فعلی ناچار شده‎ایم با دو زبان، یا شاید بشود گفت با دو ذهن، چرخ زندگی را بگردانیم. با زنان صحبت از «عشق» و «وظیفه» می‎گوییم، و از «خطا» و «صواب»، «مروت» و «امید» و دیگر ذهنیات عاطفی و به دور از عقل دم می‎زنیم - که وجودشان واهی‎ست و جعل آنها جز به قصدِ مهار کردنِ جوشش‎های تند زنانه نیست - اما میان خود و در صفحات کتاب‎ها الفاظ و عباراتی دیگر، یا شاید بشود گفت، اسلوب دیگری به کار می‎گیریم. در چنین وضعی «عشق» به «انتظار منافع»، و «وظیفه» به «ضرورت» یا «مناسبت» بدل می‎شود، و ماهیت دیگر لغات هم به همین نحو تغییر می‎یابد.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.