بریده‌ای از کتاب خسرو شیرین اثر خسرو باباخانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 222

از هرکس درباره همراهان مهاجرم پرسیدم، هیچ‌کس جواب سرراستی نداد. انگار در یک توافق جمعی نانوشته همه توافق کرده بودند، دراین‌باره چنان سکوت کنند که گویی اصلاً چنین حادثه‌ای رخ نداده و تنها در ذهن من بوده است و بس. من هم سکوت کردم؛ قهر.

از هرکس درباره همراهان مهاجرم پرسیدم، هیچ‌کس جواب سرراستی نداد. انگار در یک توافق جمعی نانوشته همه توافق کرده بودند، دراین‌باره چنان سکوت کنند که گویی اصلاً چنین حادثه‌ای رخ نداده و تنها در ذهن من بوده است و بس. من هم سکوت کردم؛ قهر.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.