بریدهای از کتاب اگر می توانستی خورشید را ببینی اثر آن لیانگ
1403/10/1
صفحۀ 32
تمام افرادی را که اینجا میشناسم سریع در ذهنم بررسی میکنم و چیزی که در نهایت به آن میرسم حقیقتی تلخ و دردناک است: من با همه آشنا هستم... اما با هیچکس دوست نیستم. من هیچ دوست صمیمیای ندارم که بتوانم در طول یک بحران شخصی و بالقوه فوقطبیعی به او تکیه کنم.
تمام افرادی را که اینجا میشناسم سریع در ذهنم بررسی میکنم و چیزی که در نهایت به آن میرسم حقیقتی تلخ و دردناک است: من با همه آشنا هستم... اما با هیچکس دوست نیستم. من هیچ دوست صمیمیای ندارم که بتوانم در طول یک بحران شخصی و بالقوه فوقطبیعی به او تکیه کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.