بریده‌ای از کتاب اگر می توانستی خورشید را ببینی اثر آن لیانگ

mobina

mobina

1403/10/1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 32

تمام افرادی را که اینجا می‌شناسم سریع در ذهنم بررسی می‌کنم و چیزی که در نهایت به آن می‌رسم حقیقتی تلخ و دردناک است: من با همه آشنا هستم... اما با هیچکس دوست نیستم. من هیچ دوست صمیمی‌ای ندارم که بتوانم در طول یک بحران شخصی و بالقوه فوق‌طبیعی به او تکیه کنم.

تمام افرادی را که اینجا می‌شناسم سریع در ذهنم بررسی می‌کنم و چیزی که در نهایت به آن می‌رسم حقیقتی تلخ و دردناک است: من با همه آشنا هستم... اما با هیچکس دوست نیستم. من هیچ دوست صمیمی‌ای ندارم که بتوانم در طول یک بحران شخصی و بالقوه فوق‌طبیعی به او تکیه کنم.

12

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.