بریده‌ای از کتاب ابیگیل اثر ماگدا سابو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 332

ژوژانا همیشه زیبا بود، ولی آن لحظه زیباتر از هرموقع دیگر بود، تمثالی لایزال که در حین کار در پاییز خم‌وراست می‌شد و به‌تمامی با منظرهٔ پیرامونش یکی شده بود.

ژوژانا همیشه زیبا بود، ولی آن لحظه زیباتر از هرموقع دیگر بود، تمثالی لایزال که در حین کار در پاییز خم‌وراست می‌شد و به‌تمامی با منظرهٔ پیرامونش یکی شده بود.

138

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.