بریدهای از کتاب بی کتابی اثر محمدرضا شرفی خبوشان
1403/12/23
صفحۀ 14
کتب خطّی روح داشت، حاصل خلوت و مرارت و عمرِ کاتبی بود که در برآمدن صبحگاهی و اُفول عصرگاهی آفتاب و لرزش شمع و چراغ، کلمات را با مرکّب بر جان کاغذ نشانده بود و هزارانهزار بار، قلمش نوک به دهان جواهردان زده بود و دهان به کاغذ گذاشته بود و در زایش کاف و تا و با آواز خوانده بود.
کتب خطّی روح داشت، حاصل خلوت و مرارت و عمرِ کاتبی بود که در برآمدن صبحگاهی و اُفول عصرگاهی آفتاب و لرزش شمع و چراغ، کلمات را با مرکّب بر جان کاغذ نشانده بود و هزارانهزار بار، قلمش نوک به دهان جواهردان زده بود و دهان به کاغذ گذاشته بود و در زایش کاف و تا و با آواز خوانده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.