بریدهای از کتاب سرگذشت استعمار اثر مهدی میرکیایی
1404/5/15

سرگذشت استعمار جلد 1
4.7
15
صفحۀ 132
هر یک از زنها یک عاج بزرگ را هم بر دوش میکشید، بعضی از آنها بچهای را هم در آغوش داشتند از نگهبان پرسیدم اگر آنقدر ضعیف شوند که نتوانند عاج ها را حمل کنند چه میکنید؟ نگهبان گفت نمیتوانیم یک عاج ارزشمند را بر زمین بیندازیم و برویم. ما بچه اش را با نیزه میکشیم و بار او را سبک میکنیم.(خاطرهی مسافری که در یکی از کاروان های برده داری همراه بود)
هر یک از زنها یک عاج بزرگ را هم بر دوش میکشید، بعضی از آنها بچهای را هم در آغوش داشتند از نگهبان پرسیدم اگر آنقدر ضعیف شوند که نتوانند عاج ها را حمل کنند چه میکنید؟ نگهبان گفت نمیتوانیم یک عاج ارزشمند را بر زمین بیندازیم و برویم. ما بچه اش را با نیزه میکشیم و بار او را سبک میکنیم.(خاطرهی مسافری که در یکی از کاروان های برده داری همراه بود)
(0/1000)
نظرات
1404/5/16
سینمایی یا سریال ریشهها رو ببینید حتی با تماشای بخش کوچیکی از جنایتشون قلب انسان دیگه طاقت از کف میده.. @bordbar
0
نرگس فلاح بردبار
1404/5/15
0