بریدهای از کتاب چهل نامه ی کوتاه به همسرم اثر نادر ابراهیمی
1402/3/30
صفحۀ 110
همسفر! در این راه طولانی -که ما بی خبریم و چون باد میگذرد- بگذار خرده اختلافهایمان با هم، باقی بماند. خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را، و یک شیوه نگاه کردن را. مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی، و رؤیایمان یکی. همسفر بودن و هم هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن، دالّ بر کمال نیست، بَل دلیل توقف است.
همسفر! در این راه طولانی -که ما بی خبریم و چون باد میگذرد- بگذار خرده اختلافهایمان با هم، باقی بماند. خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را، و یک شیوه نگاه کردن را. مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی، و رؤیایمان یکی. همسفر بودن و هم هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن، دالّ بر کمال نیست، بَل دلیل توقف است.
1
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.