بریده‌ای از کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ اثر جی. کی. رولینگ

بریدۀ کتاب

صفحۀ 357

آن‌گاه اسنیپ از اتاق بیرون رفت. هری بلند شد و از قدح اندیشه بیرون آمد و لحظاتی بعد، دقیقاً در همان اتاق، روی فرش افتاده بود: شاید اسنیپ تازه در را بسته بود.

آن‌گاه اسنیپ از اتاق بیرون رفت. هری بلند شد و از قدح اندیشه بیرون آمد و لحظاتی بعد، دقیقاً در همان اتاق، روی فرش افتاده بود: شاید اسنیپ تازه در را بسته بود.

15

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.