بریدهای از کتاب آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز
1403/4/7
صفحۀ 317
استلا گفت: اوه! من دلی دارم که باید دشنه در آن فرو کرد یا تیر به آن زد. و بدیهی است اگر از تپیدن بازایستد، زندگی من نیز به پایان خواهد رسید، اما میدانید که منظورم چیست. در این دل هیچ گونه عاطفه و رقتی وجود ندارد. همدردی و رافت و احساسات، کلمات پوچ و بیمعنایی هستند.
استلا گفت: اوه! من دلی دارم که باید دشنه در آن فرو کرد یا تیر به آن زد. و بدیهی است اگر از تپیدن بازایستد، زندگی من نیز به پایان خواهد رسید، اما میدانید که منظورم چیست. در این دل هیچ گونه عاطفه و رقتی وجود ندارد. همدردی و رافت و احساسات، کلمات پوچ و بیمعنایی هستند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.