بریده‌ای از کتاب بیش از یک روح است مرا اثر فرناندو پسوآ

فاطمه رفعت

فاطمه رفعت

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

باد آرام به نرمی در دشتهای متروک سرک میکشد تو گویی علف با رعشه ای که نه از جانب باد که از خود آن است تکان میخورد و اگرچه ابرهای مرتفع و آرام به تندی در حرکتند چنین مینماید که زمین میچرخد به سرعت و آنها میگذرند این جا در فراخی این آرامش میتوانم همه چیز را فراموش کنم حتا زندگی که به یاد نمی آورمش جایگاهی نخواهد داشت میان آن چه باز میشناسم روزهایم این گونه راستین و واقعی در مسیر اشتباهشان از خوشیها بهره مند خواهند گشت.

باد آرام به نرمی در دشتهای متروک سرک میکشد تو گویی علف با رعشه ای که نه از جانب باد که از خود آن است تکان میخورد و اگرچه ابرهای مرتفع و آرام به تندی در حرکتند چنین مینماید که زمین میچرخد به سرعت و آنها میگذرند این جا در فراخی این آرامش میتوانم همه چیز را فراموش کنم حتا زندگی که به یاد نمی آورمش جایگاهی نخواهد داشت میان آن چه باز میشناسم روزهایم این گونه راستین و واقعی در مسیر اشتباهشان از خوشیها بهره مند خواهند گشت.

23

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.