بریدۀ کتاب

زهرا مجد

1402/11/02

بریدۀ کتاب

صفحۀ 27

پدرم جواب نداد. به جایش دست‌هایش را دورم حلقه کرد و من را به طرف خودش کشید. بعد سرم را بغل کرد و انگار که بخواهد نوزادی را بخواباند تکانم داد. خیلی آرام - مثل اینکه شکستنی باشم.

پدرم جواب نداد. به جایش دست‌هایش را دورم حلقه کرد و من را به طرف خودش کشید. بعد سرم را بغل کرد و انگار که بخواهد نوزادی را بخواباند تکانم داد. خیلی آرام - مثل اینکه شکستنی باشم.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.