بریده‌ای از کتاب اتاق شماره 6 اثر آنتون چخوف

بریدۀ کتاب

صفحۀ 72

ولی دوست ارجمند، تکرار می‌کنم که من در بدطلسمی افتاده‌ام. حالا دیگر همه چیز، حتی همدردی صادقانۀ دوستانم، مرا فقط به یک سمت سوق می‌دهد: به سمت نابودی. من دارم به سوی نیستی می‌روم و شهامتش را دارم که این مسئله را بپذیرم.

ولی دوست ارجمند، تکرار می‌کنم که من در بدطلسمی افتاده‌ام. حالا دیگر همه چیز، حتی همدردی صادقانۀ دوستانم، مرا فقط به یک سمت سوق می‌دهد: به سمت نابودی. من دارم به سوی نیستی می‌روم و شهامتش را دارم که این مسئله را بپذیرم.

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.